پسر سنبل

ساخت وبلاگ

هارت کرین ، برای یک نفر ، بدون شک در مورد آن بود. او در تابستان سال 1922 به آلن تیت اصرار داشت: "او قوچ اصلی گله ما است.": "در آن روزها ،" وی بعداً اظهار داشت ، "بسیاری از مردم مانند هارت این توهم را داشتند كه الیوت همجنسگرا بوده است."

سی سال بعد ، هنگامی که اعتبار و نفوذ الیوت در زنیت خود بود ، جان پیتر ، یک دانشگاهی کانادایی ، مقاله ای را در مقاله هایی با انتقاد به نام "تفسیر جدید از زمین زباله" منتشر کرد. پیتر اظهار داشت كه این شعر با قلب است كه می تواند با تنیسون در Memoriam مقایسه شود: ‘در بعضی از زمان های قبل ، گوینده كاملاً افتاده است - شاید كلام درست" غیرقانونی "باشد - در عشق. هدف عشق او جوانی بود که خیلی زود پس از مرگش با او روبرو شد ، به نظر می رسد غرق شدن است. سردبیر مقاله های انتقاد ، F. W. Bateson ، با دادخواست افترا: مقاله ، وکلای وی اعلام کردند ، "پوچ" و "کاملاً اشتباه" بود و باید فوراً پس گرفته شود. پیتر فانی شد تا متوجه شود که او چنان به طرز وحشتناکی از سخنان بزرگ نامه های مدرن توهین کرده است ، و او و بیتسون به خواسته های الیوت تسلیم شدند. بیشتر اجرای چاپ این موضوع از بین رفت و به کتابخانه هایی که قبلاً نسخه هایی دریافت کرده بودند ، دستور داده شد که یکباره مقاله را از بین ببرند.

چهار سال پس از درگذشت الیوت در سال 1965 ، با این حال ، مقاله های انتقاد دوباره مقاله را با نسخه ای از سوی پیتر چاپ می کردند که در آن او به طرز ناخوشایندی از نقض بی رویه خود در آداب و رسوم - و اصل Phlebas The Phoenician را به عنوان ژان وردنال ، همکار الیوت و نزدیکی شناسایی کرد. دوست در زمان اقامت در پاریس در سال 1910-11. هر دو Prufrock و سایر مشاهدات (1917) و اشعار 1925-1925 به خاطره ورننال اختصاص یافته بودند ، که در ماه مه 1915 در حمله به گالیپولی درگذشت."برای ژان ورننال" ، کتیبه الیوت ، "Mort Aux Dardanelles" ، و به دنبال آن یک اپیگراپ از Purgatorio Dante: "یا Puoi la Quantitate/Comprender Dell'amor ch'a te mi scalda ،/quando dismento nostra vanatiate ،/trattando l"ombre come cosa salda" ("اکنون می توانید مقدار عشق را که مرا به سمت شما گرم می کند درک کنید ، تا غرور خود را فراموش کنم و با سایه ها مانند چیز محکم رفتار کنم).

این تصور که زمین زباله ، یا حداقل رشته ای از آن ، می تواند به عنوان یک عیار برای جوانی که در اثر غرق شدن درگذشت ، خوانده شود ، با انتشار این انتشار در سال 1971 پیش نویس های شعر ، قابل قبول به دست آورد. خوانندگان دقیق از یادداشت های الیوت مدتهاست که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند که ما را دعوت می کند تا یک قطعه از "یک بازی شطرنج" را مقایسه کنیم -

‘آیا‘ هیچ چیز نمی دانید؟آیا شما چیزی نمی بینید؟آیا شما به یاد دارید "هیچی؟" من به یاد می آورم که مرواریدهایی هستند که چشمان او بودند.

- به خط 37 "دفن مردگان": "اما وقتی برگشتیم ، دیر ، از باغ سنبل". چه ارتباطی می تواند بین دختر سنبل و ملوان غرق شده فنیقی که با نقل قول الیوت از Tempest برانگیخته می شود ، وجود داشته باشد؟پیش نویس ها همه را توضیح دادند:

‘آیا شما چیزی نمی دانید؟آیا شما چیزی نمی بینید؟آیا شما به یاد دارید "هیچی؟" من باغ سنبل را به خاطر می آورم. اینها مروارید هستند که چشمان او بودند ، بله!

به عبارت دیگر ، همانطور که G. Wilson Knight برای اولین بار در سال 1972 خاطرنشان کرد ، "دختر سنبل" در ابتدا به عنوان مرد تصور می شد و مانند Phlebas به نظر می رسد که غرق شده است ، یا به همین ترتیب نقل قول نتیجه گیری از Tristan UND Isolde نشان می دهد: ""und leer das meer" ("ویران و خالی دریا").

جیمز میلر اولین منتقد بود که با الهام از گمانه زنی های پیتر و ظاهر پیش نویس ها برای تلاش کامل از الیوت. T. S. زمین زباله شخصی الیوت (1977) "تفسیرهای جدید" از بسیاری از کارهای اولیه الیوت را ارائه داد و در همه جا سیگنال های جرثقیل مانند همجنسگرایی یافت شد. اگر "شما" از خط افتتاحیه "آهنگ عاشقانه J. Alfred Prufrock" ("اجازه دهید ما پس از آن ، شما و من") مرد باشید ، همانطور که الیوت یک بار در نامه ای به یک آکادمیک نروژی پذیرفت ، پس مطمئناً چنین استآیا "شما" است که Prufrock یک بعد از ظهر مبهم دارد. و آن خطوط از دانته که الیوت با آن ادای احترام به Verdenal کرد: آیا آنها چیزی بیش از دوستی سرسخت پیشنهاد نمی کنند؟و پس از آن ، در بخشی از سرمقاله در معیار در سال 1934 ، میلر ارتباط بین خاطرات وردنال و راوی دل شکسته خطوط افتتاح شده از زمین زباله را تشخیص داد ، که با یادآوری پرورش/یاس یاس های آوریل از مردگان بیرون آمدزمین'. الیوت در مورد کتابی از هنری ماسیس در مورد پاریس در دوره قبل از جنگ جهانی اول اظهار نظر می کند و ناگهان از یادآوری شخصی خواسته می شود: "من مایل هستم اعتراف کنم که گذشته نگر من توسط یک غروب آفتاب احساساتی ، خاطره یک لمس می شوددوستانی که در اواخر بعد از ظهر به باغ های لوکزامبورگ می آمد ، شاخه ای از یاس را می پیچید ، دوستی که بعداً (تا آنجا که می توانستم پیدا کنم) با گل گالیپولی مخلوط شد. "یکی امیدوار است) کتاب در مورد جنسیت الیوت 'T. S. موزه اورانی الیوت. این اصطلاح در شعری اتفاق می افتد که پوند به عنوان بخشی از نامه ، اندکی پس از اتمام ویرایش نسخه های زباله ، الیوت را ارسال می کند."Sage Homme" (نمایشنامه ای از "Sage Femme" ، اصطلاح فرانسوی برای یک ماما) باز می شود:

این اشعار الیوت توسط موزه اورانی است. مردی که مادرشان بود ، یک موزه آنها بود.

چگونه Infancies چاپ شده ناشی از نپال ها به همین دلیل دو برابر دشوار است؟

اگر باید نیاز به پرسیدن از خواننده کوشا داشته باشید که در هر مناسبت عزرا عمل سزارین را انجام می داد.

"اورانی" یک اصطلاح عامیانه برای همجنسگرایان و در مرکز زمین زباله بود - به معنای واقعی کلمه ، در خط 217 خط 433 خود ، در وسط سوم پنج قسمت آن - ما با لاستیک های پیامبر کاملاً منفعل و مبهم روبرو می شویم، "پیرمرد با سینه های ماده چروکیده" ، مرد متولد شده ، همانطور که اوید به آن می گوید ، اما پس از اعتصاب دو مار پوسیده با کارمندان خود به یک زن تبدیل شد و بعد از آنکه هفت سال بعد دوباره به همان مارها ضربه زد ، دوباره به یک مرد برگردید."این دو جنس" ، یادداشت الیوت به ما اطلاع می دهد ، "در Tiresias ملاقات کنید. شخصیت مهم "آندروژین درمانده که بسیار بیشتر با بازیگران شعر زن و مرد و بینندگان نقض شده است - مادام سوسوستریس ، اوفلیا ، فیلوملا ، تایپیست ، دوشیزگان راین - از این که قهرمان پس از گریل مقدس که الیوت به آن کشیده می شودتوجه ما در یادداشت آغازین وی به گزارش جسی وستون از افسانه های Grail ، از آیین گرفته تا عاشقانه.

چشم انداز جوکی پوند از شعر به عنوان نتیجه جفت شدن مرد و مردانه نادیده می گیرد ، البته ، شرکت کننده سوم در پیدایش شعر ، ویوین ، که اظهارات مشتاق او ("بله و شگفت انگیز فوق العاده ... آخرین خطوط باشکوه") به شدت با برش های معتبر پوند به شدت تضاد می کند. و برکنارهای کرت. فاکسیمیل پیش نویس ها در طی چند دهه گذشته گمانه زنی های زیادی توسط نظریه پردازان کوئر ایجاد کرده است. ممکن است کسانی که با همه شاخه های انتقاد اخیر الیوت سرعت نمی یابند ، تعجب کنند که پدرسالاری سوء استفاده از مدرنیسم ، رتبه با تعصبات ، که توسط بسیاری از خوانش های اصلاحی فمینیستی و سیاسی در دهه 1970 و 1980 محکوم شده است ، اخیراً دچار دگرگون شده ، مانند لاغر شده است.، به چهره ای که مستحق یک طاقچه ناچیز در پانتئون مطالعات کوئر نیست (اگرچه تصور نمی شود که او در آنجا در حال لرزیدن باشد: "این چیزی نیست که من اصلاً منظور من نبود"). در گفتگوی مضاعف: Erotics of Literary Male (1989) ، وین کوستنباوم ، به عنوان مثال ، استدلال کرد که یکی از انگیزه های اصلی الیوت در نوشتن شعر S o-Maimed ، بنابراین آشوب آور و پراکنده و نیاز به مداخله تحریریه بود ،نوع تکنیک اغواگری ، راهی برای جذابیت برای پوند برای "خدمات قدرتمند" خود. تفسیر او باعث می شود ایل میگلور فابرو بیشتر از ماما شعر یا حتی مریم گلی هوم باشد: "مقعد مدرنیستی مرد ، یک منطقه بی ثمر ، ذاتاً غیرمترقبه ، به یک گل عجیب و غریب - که از سرزمین مرده خارج می شود - به دست می آید - وقتی مردان همکاری می کنند: پوند نفوذ می کند الیوتزمین زباله ، و مرد توخالی را با کودک پر می کند.

در مدرنیسم انحرافی (1998) ، کالین لاموس اشتباه جنسی و متنی را در الیوت ، جویس و پروست دنبال کرد و بر ناآرامی الیوت در سال 1918 "اود" ، که در سال 1920 منتشر شد ، متمرکز شد اما هرگز در جلد های بعدی جمع آوری نشده است. اگرچه به طرز مات و مبهم مات ، به نظر می رسد که این شعر با مرگ به سبک Phlebas توسط آب خاتمه می یابد ("اکنون دروغ می گوید او در آنجا/نوک به نوک شسته شده در زیر چارلز" واگن ") ، سرنوشتی که تا حدودی ارجح از" شکنجه شده "است ، فقط ترجیح می دهد. شخصیت اصلی: "هنگامی که داماد موهای خود را صاف کرد/خون روی تختخواب وجود داشت." این خط اغلب برای مراجعه به ماه عسل فاجعه بار Eletots در Eastboue-و چرخه قاعدگی بیش از حد ویوین ، که باعث شد او را به شستشو تبدیل کند ، اشاره می شود. وقتی در هتل ها می ماند - اما همچنین نمی تواند به خاطر اصرار سوینی در آگونیست های سوئینی کمک کند که "هر مردی که باید ، باید یک بار در طول زندگی ، یک دختر را انجام دهد ، کمک کند. با این حال ، به نظر می رسد که او او را در حال انجام است: "Succuba Ecriscerate" ، خط نهایی بخش میانی خود را اجرا می کند ، فشرده ترین از بسیاری از ویگن های گوتیک الیوت از زنان بی پروا. درک این مسئله آسان است که چرا الیوت نمی خواست که مادرش این شعر را ببیند ، و حتی با استفاده از برگه ای که روی آن چاپ شده بود ، "اود" را چاپ کرد و کتاب را ارسال کرد و به عنوان انگار خطایی رخ داده است ،یک صفحه اضافی که در آن قرار داده شده است ، همانطور که او آن را در نامه ای به برادرش هنری بیان کرد. لاموس در مورد این ایده توضیح می دهد که "همجنسگرایی در شعر الیوت به طور همواره شکل نکروفیلی را می گیرد" ، و صحنه های مکرر غرق شدن را به عنوان شیوه الیوت برای جدا کردن همجنسگرایی تحریم شده از همجنسگرایی تحقیرآمیز می خواند. او معتقد است که Tiresias صرفاً صریح ترین بسیاری از معکوس های جنسیتی زباله است-"یک تروپ برای دگرگونی های شبیه به کشیدن زنان مردانه و مردان مؤثر. این زنان مردانه است که باید این عمل را انجام دهند: "برای اینکه یک مرد در زباله ها زن شود ، به سادگی به معنای این است که او توسط یک زن قدرتمند به صورت تصویری لواط می شود ، مانند داماد قربانی شده توسط Succuba در" Ode "." ما هستیم. "مسیری طولانی از شکار دلخراش برای هذیان به اسطوره های گریل و مراسم باروری نسل های اولیه دانشمندان الیوت.

میلر سعی در چنین عربهای نظری ندارد. او بیشتر شبیه یک گامشوی الهام گرفته از مک کارتی است تا یک تفسیر تئوری کوئر. او فقط می خواهد خوانندگان خود را ترغیب کند که الیوت همجنسگرا است. اما پس از آن ، در آخرین لحظه ، یا به همین ترتیب باید فرض کرد ، عصب خود را از دست می دهد ، و کتاب خود را با عنوان "ساخت یک شاعر آمریکایی" از دست می دهد و اجازه می دهد تا این موضوع به طور عمده مربوط به ریشه های آمریکایی الیوت باشد ، که اینگونه نیست. اگرچه هرگز ظریف نیست ، استدلال او یا Idée Fixe عمدتاً با استنباط توسعه می یابد. به عنوان مثال ، اولین شعری که نوجوان الیوت عاشق آن شد ، ادوارد فیتزجرالد The Rubáiyát از عمر خییم بود. فیتزجرالد به طور انحصاری مورد توجه مردان قرار گرفت - هرچند مانند الیوت با ازدواج ناراضی شروع به کار کرد - و خود روبیزیت به زبان فارسی به یک پسر جوان خطاب شد ، که ممکن است الیوت با علاقه خود به زبانهای شرقی دریافته باشد. در حالی که در هاروارد ، الیوت کار هاولوک الیس را به یک دوست توصیه کرد ، بنابراین احتمالاً می دانست که فیتزجرالد در وارونگی جنسی (1897) به عنوان نمونه ای از هنرمند همجنسگرا ذکر شده است. میلر اظهار داشت: "ممکن است کسی فکر کند ،"

این الیوت ، با خواندن حجم الیس و پیدا کردن در آنجا ادوارد فیتزجرالد یک شخصیت برجسته ، متوقف می شد که اشتیاق خود را به او تا پایان زندگی خود نشان می دهد. اما در واقع ، در یک شعر ، "Gerontion" ، که در سال 1919 نوشته شده و در سال 1920 در Ara Vos Prec منتشر شد ، الیوت از بسیاری از خطوط موجود در نامه های فیتزجرالد استفاده کرد و اغلب در زندگینامه A. C. بنسون ، ادوارد فیتزجرالد ، از سریال انگلیسی های انگلیسی نامه ها(1905). استفاده از این خطوط توصیفی در "Gerontion" ، از بسیاری جهات ، یک عکس خود الیوت ، نشان می دهد که در واقع الیوت علی رغم ظاهر خود در کتاب الیس ، با فیتزجرالد شناسایی شد.

اما مطمئناً فقط یک هجوم همو هراسی از "اشاره به اشتیاق خود" به شاعری که به دلیل ظاهر خود در وارونگی جنسی تحسین می کرد ، خودداری می کرد. و الیوت ، همانطور که خود میلر بارها و بارها اصرار دارد ، زمان زیادی را در بوستون و لندن گذراند ، در محافل که مستقیماً ، همجنسگرا و دو با هم در هم می آمیزند. و این یک نوع انتقاد عجیب و غریب از ادبی است که باعث می شود عمل به کارآیی به کار یک نویسنده دیگر به این معنی باشد که ترجیحات جنسی آنها را به اشتراک می گذارید ، به ویژه هنگامی که شعر مورد نظر یک مونولوگ چشمگیر است. در حالی که میلر با خستگی ناپذیر این گناه را بیش از حد به همجنسگرایی غیرقابل توصیف خود می بخشد ، کلید رمز و راز زندگی و شعر الیوت است ، او هرگز یک بار این احتمال را در نظر نمی گیرد که الیوت ممکن است در مورد آنچه در مورد او قرار دارد در هنگام وقایع اشعار اولیه خود مانند آقای یوژنییدها در نظر گرفته شود. دعوت به راوی مرد "خطبه آتش": "به ناهار در هتل Cannon Street/به دنبال آن آخر هفته در کلانشهر."

پوند مشهور گفت که برخلاف بیشتر نویسندگانی که او زیر بال خود گرفتند و سعی در القاء مدرنیته داشت ، الیوت به نوعی موفق شد همه خود را به تنهایی "مدرن" کند. این "نوسازی" شامل نشان دادن آشنایی وی با کدهای زندگی پیشرفته کلانشهر و کنار گذاشتن تعصبات تربیت یونیتستان استانی خود در سنت لوئیس بود. در مقاله ای در سال 1972 ، ویلیام امپسون نسبتاً مبتکرانه اظهار داشت كه ضد ستیزی الیوت در حقیقت انتقال به یهودیان از عدم تمایل وی به دین خانواده اش است ، اما اینكه او فقط نتوانست خودش را به نوشتن بیاورد: "و یونیت های یونیایی روی پنجره چمباتمه می زدند.-Sill. "مطمئناً ، همانطور که میلر با اشاره به مطالعات مورخ داگلاس شاند توچی در مورد بوستون همجنسگرا در اواخر قرن ، نشان می دهد ، هاروارد الیوت فرصت های کافی را برای او فراهم کرد تا از جدیت میانه غربی خود و دگرگونی خود را به یک همجنسگرا تبدیل کند. همراهی ، "یک استارت" و "یک dandy" ، برای وام گرفتن اصطلاحاتی که توسط معاصران خود به او اعمال می شود ، و به نظر می رسد که میلر بیش از یک سوت اورانی را حمل می کند. الیوت سال اول خود را در خیابان کوه آبرن ، بخشی از منطقه معروف به "ساحل طلایی" که با انواع زیبایی شناسی محبوب بود ، زندگی کرد. او به مكرر خانم جك ، سالن ایزابلا استوارت گاردنر ثروتمند ، مكرر كرد. خانم جک با بزرگ کردن سه خواهرزاده همجنسگرا ، به ویژه نسبت به همجنسگرایان تحمل داشت و یک حامی تأثیرگذار از هنرها بود. مکاتبات الیوت با او نشان می دهد که آنها تعدادی از دوستان مشترک داشتند.

با این حال ، "نزدیکترین دوست" او ، هارولد پیترز ورزشی بود. پیترز ، یک همکلاسی هاروارد به یاد می آورد ، "الیوت را در مورد بدنه ضعیف خود" راهنمایی کرد و او را ترغیب کرد که در ورزشگاه کار کند. به زودی شاعر جوان "به نمونه کاملاً عضلانی تبدیل شد". الیوت و پیترز با کنار هم از ساحل ماساچوست قایقرانی کردند و یک بار تقریباً در مه غلیظ به غم و اندوه رسیدند. میلر از سرنخ تا سرنخ ، به خواندن "مارینا" در سال 1930 به عنوان تلاش برای "تغییر شکل ، معنوی" عشق الیوت جوان به پیترز ، "رایحه کاج و چوب های چوبی که از طریق مه" خواسته می شود ، با یادآوری یادآوری می شود. سفرهای عاشقانه آنها بیست سال قبل به اشتراک گذاشته بودند. علاوه بر این ، پیترز هرگز ازدواج نکرد! اما هنگامی که او در سال 1919 و 1920 در لندن ظاهر شد ، الیوت با هر چیزی به جز شور و شوق از او استقبال کرد و به اوتولین مورل گزارش داد که او باید دوست قدیمی خود را به تئاتر ببرد ، که او را نفرت زده و به او نشان می دهد که او را به او نشان می دهد ، که او را به او نشان داد ، که او را به او نشان داد ، که او را به او نشان داد ، که او را به او نشان داد ، که او را به او نشان می داد ، که او را به او نشان داد."کاملاً خسته و به خصوص افسرده". در اینجا ، مانند کل کتاب ، میلر از عدم وجود شواهد رابطه جنسی بین الیوت و دوستداران مردانه او ، تحت الشعاع قرار می گیرد ، اما این امر باعث نمی شود که وی از بافتن شبکه های سرسخت خود در این زمینه استفاده کند. در همین حال ، این شعر فقط با توجه به آنچه در مورد جنسیت خفه شده الیوت نشان می دهد ، مورد بحث قرار می گیرد: جذابیت وی به استفاده از ماسک های شاعرانه لافورگ ، به عنوان مثال ، با حساب خاویر ماین در The Intersexes مخلوط شده است: تاریخچه ای از جنسیت (1908) از موارد مشابه (1908)تلاش های اورانی باید برای پنهان کردن گناه خود انجام دهد: "همیشه ماسک ، پنهان کردن لرزان ، اضطراب شور و شوق پنهان که زندگی را از بین می برد!"

البته همه "گرایش های" در الیوت جوان باید به شکل ژان ودن به اوج خود رسید. آه ، برای اثبات ، اثبات سخت ، که آنها دیر از یک باغ سنبل با هم به خانه آمدند! مشخص است که آنها در آوریل 1911 از خیابان ابر بازدید کردند که مطمئناً نیاز به بازگشت عصرانه به پاریس داشت. برای تنظیم صحنه برای این روز اوج ، میلر از دائر ycl المعارف 1911 بریتانیا در کاخ و باغ هایی که از آنها بازدید کرده اند نقل می کند ، با توجه به این که - افسوس - نویسنده نتوانسته است از بسیاری از باغ های گل یادآوری کند ، که می تواند حاوی آن باشدیاسن و سنبل "."آیا وردنال سنبل ها را در خیابان ابر انتخاب کرد تا به الیوت بدهد؟"در این بخش در مورد سال الیوت در پاریس ، نثر به ندرت ظریف میلر اغلب کاملاً نفس می کشد. گذرگاه در یکی از نامه های Verdenal به الیوت در مورد واگنر توسط میلر به یک تجربه جنسی جنسی تبدیل می شود. ورننال می نویسد:

Tristan و Isolde در اولین جلسه دادرسی به طرز وحشتناکی در حال حرکت است و شما را با اکستازی و تشنگی سجده می کند تا دوباره به آن برگردید ... من خیلی حس نمی کنم ، همه چیز گیج و دشوار و غیرممکن است ... با این حال ، با این حال ، با این حال ،من باید خوشحال باشم که بدانم که شما نیز قادر به شنیدن برخی واگنر در آمریکا هستید.

اینکه این اپرا "سجده با اکستازی" را ترک کرد ، اثر ارگاسمیک را نشان می دهد که بیش از حد قدرتمند بود ، و این باعث شد که او "تشنگی" را برای بیشتر به وجود آورد. از بین رفتن Verdenal به عدم تحرک ("من خیلی حس نمی کنم") نشان می دهد که او خود را به طور کامل فاش کرده است ، اما تمام گذرگاه به نقاط دوست غایب خود که به طور مورب به اشتیاق خود برای به اشتراک گذاشتن با دوست خود ، در حضور یکدیگر ، بیش از حد حاکم است. تأثیر موسیقی واگنر.

و هنگامی که وردنال در نامه ای از آوریل 1912 ، یک سال از تجربه فرضی های سنبل باغ خود ذکر کرد ، که دوباره "شکوفه های درخشان جوانه می زنند"-خوب ، مطمئناً این عبارت "معنای ویژه" برای شاعر و "میلور آمی" دارد'.

ماهیت انگیزه های جنسی الیوت هر چه باشد ، دردناک است که آنها را مانند این کاهش می دهد: خواندن زمین زباله به عنوان یک Elegy هوشمندانه مبدل برای ژان ورننال این است که آن را به یک شعر بسیار جالب تر از آنچه که هست تبدیل کند. شایان ذکر است که الیوت نه یک بار بلکه دو بار ازدواج کرد ، و این که علیرغم تمام تحقیقات مانند میلر و کارول سیمور-جونز (زندگی نامه ویوین الیوت ، سایه نقاشی شده ، الیوت را به طرز غیرقابل تحمل و فعال همجنسگرا می دانست) ، بدون اسلحه سیگار کشیدنپیدا شده است. پیتر آکروید در زندگینامه خود در سال 1984 نتیجه گرفت که "تمام شواهد موجود نشان می دهد که وقتی او اجازه دسترسی آزاد جنسی خود را می داد ، وقتی که با شیاطین خود دست و پنجه نرم نمی کرد ، از نوع دگرجنسگرا بود." البته هنوز شواهد زیادی در دسترس نیست: هیچ زندگی نامه مجاز وجود ندارد. مکاتبات وی با امیلی هیل ، که از بیش از هزار حرف تشکیل شده است ، تا سال 2020 تحت تحریم است. و جلد دوم نامه های منتخب او ، اگرچه برای سال 1989 وعده داده شده بود ، اما هنوز ظاهر نشده است. هیچ چیز در جلد اول با ارزیابی آکروید مغایرت نداشت ، اگرچه تعدادی از نامه ها احساس ما را از تصور "شیاطین" مورد آزار و اذیت الیوت و خواب آلودگی جنسی او افزایش دادند: اندکی پس از عزیمت به لندن از آکسفورد در دسامبر 1914 ، او به کنراد آیکن نوشت:

چقدر خودآگاه تر در یک شهر بزرگ است!... فقط در حال حاضر این یک ناراحتی است ، زیرا من یکی از آن حملات جنسی عصبی را پشت سر گذاشته ام که وقتی در یک شهر به تنهایی از آن رنج می برم ... یکی با خواسته های شخصی در مورد خیابان قدم می زند و پالایش شخص هر زمان که فرصتی مانند یک دیوار بالا می رودرویکردمن باید بهتر باشم ، بعضی اوقات فکر می کنم ، اگر چند سال پیش از بکارت و کمرویی خود دور شده بودم: و در واقع هنوز هم فکر می کنم گاهی اوقات انجام این کار قبل از ازدواج خوب است.

وی بعداً پیشنهاد تحریک آمیز خود را به ویوین شش ماه بعد به دقیقاً این عدم تجربه نسبت داد. آنچه او از او می خواست "معاشقه یا یک رابطه خفیف" بود ، اما خود را "خیلی خجالتی و بی عمل برای دستیابی به هر کسی" دانست. درعوض ، تحت فشار پوند - که ناامید شده بود از پروتکل خود در لندن نگه داشته شود - آنها تصمیم گرفتند که ازدواج کنند: "با او ،" الیوت در یک مقاله خصوصی که در اواخر زندگی خود نوشته شده بود اظهار داشت ، "ازدواج هیچ خوشبختی به وجود نیاورد ... برای من، این وضعیت ذهن را به وجود آورد که زمین زباله از آن به وجود آمد.

در سال 1991 ، لارنس رائینی گزارش عالی از مذاکرات پیچیده را که بین پوند و الیوت و اولین ناشران آمریکایی از این شعر انجام شد ، منتشر کرد که با افتخار از آن به عنوان "توجیه" جنبش "، آزمایش مدرن ما" توصیف کرد. چنان قهرمان الیوت او آنقدر مؤثر بود که ویراستاران مجله The Dial ، Scofield Thayer و James Sibley Watson Jr ، موافقت کردند که نه تنها زمین زباله را منتشر کنند و به الیوت هزینه 150 دلار برای آن بپردازند ، بلکه سالانه خود را نیز به او پیشنهاد می دهندجایزه شماره گیری 2000 دلار (مبلغی که تقریباً با حقوق سالانه وی در بانک لویدز برابر است) ، همه بدون آنکه نگاهی اجمالی به شعر مورد نظر داشته باشد. این مقاله در مؤسسات مدرنیسم رائینی (1998) چاپ شد ، که با جزئیات غنی و قانع کننده انواع حمایت از حمایت های الیوت ، پوند و جویس را مورد بررسی قرار داد. و اکنون به عنوان فصل 2 تجدید نظر در "زمین زباله" ، یک جلد همراه با عنوان وحشتناک با عنوان "زمین زباله" با نثر معاصر الیوت ظاهر می شود.

فابر و فابر حق همه کارهای الیوت در انگلیس را دارند ، اما در آمریکا زمین زباله اکنون از حق چاپ خارج شده است ، و این سومین نسخه "غیر رسمی" شعر است زیرا هارکورت بریس کنترل آن را از دست داد. الیوت هنگام اعزام شعر به چاپگرها در تابستان سال 1922 بسیار نگران بود که به آنها اجازه ندهند که نگارشی و فاصله را عوضی کنند ، زیرا این برای این حس بسیار مهم است. به نظر می رسد تقریباً به همان اندازه ، مثلاً ، با کودتای اون مالارمه ، زمین زباله در تخیل به صورت مکانی و بصری و همچنین به صورت کلامی زندگی می کند. من همیشه از اینكه چقدر مسطح و دچار دكناتور شده است ، هنگام چاپ مجدد در گلچین ها ، پنج بخش آن با هم جمع می شود ، در حالی كه در زیر آن ستون های دوتایی از براق های سرمقاله در نوع دقیقه - از جمله یادداشت های مربوط به یادداشت های خود الیوت. شاعران غالباً فکر می کنند طولانی و سخت در مورد شکل اشعارشان به صورت چاپی فرض می کنند ، و همانطور که سردبیر خود در فابر الیوت در موقعیتی غیرقابل توصیف قرار داشت که بتواند اطمینان حاصل کند که کار او به دنبال آن است که می خواست به نظر برسد. در زندگی بعدی ، وی از افزودن یادداشت هایی که این شعر را به اندازه کافی طولانی می کند تا به عنوان یک کتاب منتشر شود ، پشیمان شد ، اما تصدیق کرد که هرگز امکان صدور زباله های بدون آنها امکان پذیر نیست.

در نسخه ییل رینی، 433 بیت شعر با 54 صفحه مقدمه پیش‌گفتار می‌آید و پس از آن 14 صفحه عکس، 51 صفحه یادداشت سرمقاله، مجموعه‌ای از نسخه‌ها در شش صفحه، 66 صفحه مقاله منتشر شده توسط الیوت در سال 19 منتشر شده است. و 47 صفحه یادداشت به این مقالات. همانطور که فروشندگان خودرو می‌گویند، «با همه زنگ‌ها و سوت‌ها» می‌آید. گمان می‌کنم هدف آن دانش‌آموزان است، اگرچه همه این لوازم باید به اندازه‌ای باشد که بسیاری از شعر را مادام العمر کنار بگذارند، هر چقدر هم که کسی به آنها قول «لواط‌سازی مجازی» را داده است. با این حال، خود متن له شده و جذاب به نظر نمی رسد: هیچ صفحه عنوانی وجود ندارد. همه بخش ها اجرا می شوند و فلباس را نیمی در یک صفحه و نیمی را در صفحه دیگر باقی می گذارند. و تعدادی از تورفتگی‌ها - یعنی فاصله‌ای که الیوت می‌ترسید چاپگرها عوضی کنند - ناپدید شده‌اند.

شاید رینی مسئول چیدمان متن نبوده باشد، اما مسئول کلمات چاپ شده است. جیم مک کیو در یک قطعه ببری که در اوایل سال جاری در مقاله‌های نقد منتشر شد، به تعدادی اشتباه در متن شعر اشاره کرد و فهرستی به ظاهر بی‌پایان از نقل‌قول‌ها و غلط‌های املایی که هر بخش دیگری از کتاب را رنج می‌دهد ارائه کرد. مک کیو آنقدر تمرین می کند که خواستار حذف این نسخه می شود. رینی احتمالاً می‌توانست از برخی از «خوانش‌های» خود دفاع کند، اما باید اعتراف کند که در از دست دادن کلمه «مسطح» در ردیف «فقط در افق مسطح حلقه زده»، یا در ساختن شروع آهنگ برفک گوشه‌نشین «Drop drop»به جای «قطره قطره»، یا در جایگزینی «یک» با «ما» در خط «در میان صخره‌ها نمی‌توان ایستاد یا فکر کرد»، او به سادگی متن را درست نگرفته است. مایه تاسف است که این اشتباهات همه در نسخه شعر چاپ شده در گلچین بلک ول مدرنیسم، که توسط رینی نیز ویرایش شده است، بازتولید شده است.*

من خودم را تا حدودی تحت تأثیر McCue با تلاش Rainey قرار دادم - از طریق مقایسه علامت ها و خطوط زنجیره ای تقریباً هر قطعه کاغذ موجود که توسط الیوت بین سالهای 1898 و 1922 نوشته شده است - برای ایجاد یک تاریخچه دقیق از پیش نویس های شعر ،بشرداده های کامل در مورد هر برگه در یک سری جداول ذهن آزار دهنده در انتهای تجدید نظر در "زمین زباله" ارائه شده است. حدس های او در کل قابل قبول به نظر می رسد ، تا زمانی که شخص فرض کند که الیوت قبل از خرید دیگری از یک کاغذ استفاده کرده است. در اینجا ، یک بار دیگر ، این شعر به مجموعه ای از سرنخ ها برای کارآگاه تبدیل شده است ، و تقریباً انتظار می رود رائینی نام این ایستگاه را در مارگیت تولید کند که الیوت را به فروش می رساند و پیوند هیرواتیکا را که در آن 53 خط از "نوشتخطبه آتش ، گویی ممکن است همه را حل کند.

زمین زباله به طرز چشمگیری در فرار از همه تلاش ها برای حل آن بسیار ماهر بوده است. با تفسیر گسترده ترین شعر قرن بیستم ، هنوز هم می تواند تمام قرائت های آن را جزئی به نظر برساند. رائینی مشتاق است که چقدر رادیکال برای الیوت است که چهره یک تایپیست را در یک شعر جدی گنجانده است ، و او "دست اتوماتیک" او را نشانگر وحشت مدرنیته می داند. او به طور کلی روی دست ها خوب است - دستان کاوشی که با هیچ دفاعی روبرو نمی شوند ، آخرین انگشتان برگ که آن کلاچ و سینک است - اما بیشتر از Tiresias یا Phlebas یا Fisher King یا دختر سنبل (یا پسر ، برای آن موضوع) نیست. برای سازماندهی بقیه شعر در دیدگاه قابل کنترل ساخته می شود. مانند هملت در خواندن مشهور الیوت از آن ، زمین زباله گریزان و "غیرقابل تحمل" است. شاید به همین دلیل است که جسد آن جوانه می زند ، چرا هنوز هم "آزمایش مدرن ما" را توجیه می کند و هیجان زده می کند.

مدرسه فارکس معامله گر ایرانی...
ما را در سایت مدرسه فارکس معامله گر ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابراهیم بهپور اسکویی بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 15:47